معلم زبان می گوید: همه ی فعل های خواستن با
to
می آیند .. من ... بی تو ... هیچ فعلی را نمی خواهم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از روزی کـــه یکی دلــم را بــرده / تب دارم مثل طفل سر مـا خورده
گفتارم شعر، شعر هایم هذیــان / دکتر جا ن بنده زنده ام یــا مرده؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
كاش میشد که نگار از عاشقی بو ببرد دل را به شكار چشم آهو ببرد
خسته ز دلم ... بگو خریدار كجاست ؟ تا قلب مرا به شرط چاقو ببرد
to
می آیند .. من ... بی تو ... هیچ فعلی را نمی خواهم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از روزی کـــه یکی دلــم را بــرده / تب دارم مثل طفل سر مـا خورده
گفتارم شعر، شعر هایم هذیــان / دکتر جا ن بنده زنده ام یــا مرده؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
كاش میشد که نگار از عاشقی بو ببرد دل را به شكار چشم آهو ببرد
خسته ز دلم ... بگو خریدار كجاست ؟ تا قلب مرا به شرط چاقو ببرد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عشق یعنی خاطرات بی غبار / دفتری از شعر و از عطر بهار
عشق یعنی یک تمنا یک نیاز / زمزمه از عاشقی با سوز و ساز
عشق یعنی چشم خیس مست او / زیر باران دست تو در دست او
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من اگر آنقدر که به یاد تو هستم به یاد خدا بودم, آن دنیا نیمی از بهشت به نام من بود
و تو اگر اینقدر که به یاد منی به یاد خدا باشی قطعا جهنم از آن توست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو را دوست دارم وقتی که میان غم گم میشوم ودر اغوش تو پیدا میشوم
تو را دوست دارم وقتی در میان دلتنگی ها درمیان چشمان تو پیدا میشوم
تو را دوست دارم ان زمان که از صدای قلبت از خواب بیدار میشوم
تو را دوست دارم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
واژه هایم رنگ باران دارد وقتی از تو مینوسم قلبم خیس دلتنگی است وچشمانم طوفانی !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بی تو این فاصله ها طاقت من را برده / ساعتم زنگ زده ، عقربه هایش مرده
کاش باور کنی از دوری تو دلتنگم / این دل خسته ام از دوری تو پژمرده
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عشق مان را بر درخت کاجی یادگاری مینوسیم تا نه در زمستان بلرزد و نه پاییزی شود
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گفته بودی که چرا محو تماشای منی انچنان محو که یکدم مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم تا که زدستم نرود ناز چشم تو به یکدم مژه بر هم زدنی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت: " او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود: ..." مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! "
عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کیستم که شدم لیلی آن عاشق دلناز / تو که باشی که شدی جان و دل لیلی دلباز
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آخرچه شد که یاردست ازسرم کشید / یکباره برد ز یاد آن وعده و وعید
من که وجود خود کردم به نام او / اما چگونه شد او نام خود ندید
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
منم مؤمن به شیطانی ترین آیات چشمانت زیــارت می کنم کعبه میان کفر زلفانت
تویی معبود با یک لشکری از ناز و از غمزه بزن تیری خلاصم کــن تو با آن تیر مـژگانت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خدایا عاصی و خسته به درگاه تو رو کردم / نماز عشق را آخر به خون دل وضو کردم
دلم دیگر به جان آمد در این شبهای تنهایی / بیا بشنو تو فریادی که پنهان در گلو کردم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت می توان گفت که من چلچله باغ توام
مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف سخت محتاج به گرمای توام
عشق یعنی یک تمنا یک نیاز / زمزمه از عاشقی با سوز و ساز
عشق یعنی چشم خیس مست او / زیر باران دست تو در دست او
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من اگر آنقدر که به یاد تو هستم به یاد خدا بودم, آن دنیا نیمی از بهشت به نام من بود
و تو اگر اینقدر که به یاد منی به یاد خدا باشی قطعا جهنم از آن توست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو را دوست دارم وقتی که میان غم گم میشوم ودر اغوش تو پیدا میشوم
تو را دوست دارم وقتی در میان دلتنگی ها درمیان چشمان تو پیدا میشوم
تو را دوست دارم ان زمان که از صدای قلبت از خواب بیدار میشوم
تو را دوست دارم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
واژه هایم رنگ باران دارد وقتی از تو مینوسم قلبم خیس دلتنگی است وچشمانم طوفانی !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بی تو این فاصله ها طاقت من را برده / ساعتم زنگ زده ، عقربه هایش مرده
کاش باور کنی از دوری تو دلتنگم / این دل خسته ام از دوری تو پژمرده
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عشق مان را بر درخت کاجی یادگاری مینوسیم تا نه در زمستان بلرزد و نه پاییزی شود
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گفته بودی که چرا محو تماشای منی انچنان محو که یکدم مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم تا که زدستم نرود ناز چشم تو به یکدم مژه بر هم زدنی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت: " او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود: ..." مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! "
عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کیستم که شدم لیلی آن عاشق دلناز / تو که باشی که شدی جان و دل لیلی دلباز
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آخرچه شد که یاردست ازسرم کشید / یکباره برد ز یاد آن وعده و وعید
من که وجود خود کردم به نام او / اما چگونه شد او نام خود ندید
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
منم مؤمن به شیطانی ترین آیات چشمانت زیــارت می کنم کعبه میان کفر زلفانت
تویی معبود با یک لشکری از ناز و از غمزه بزن تیری خلاصم کــن تو با آن تیر مـژگانت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خدایا عاصی و خسته به درگاه تو رو کردم / نماز عشق را آخر به خون دل وضو کردم
دلم دیگر به جان آمد در این شبهای تنهایی / بیا بشنو تو فریادی که پنهان در گلو کردم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت می توان گفت که من چلچله باغ توام
مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف سخت محتاج به گرمای توام