ساعـت کـه زنـگ مـیزنـد ...
مـُدام بـه ایـن فـکر مـیکنـم کـه تــواز سـاعت هـم کـمتـری ...؟!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نه سرو و نه باغ و نه چمن می خواهم / نه لاله نه گل نه نسترن می خواهم
خواهم ز خدای خویش کنجی خلوت / من باشم و آن کسی که من می خواهم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در عشق تو نیست میشوم بعد از تو / در مغلطه بیست میشوم بعد از تو
لا قید و لا مذهب و لا...لا..لا..لا... / بی شک نهیلیست میشوم بعد از تو
مـُدام بـه ایـن فـکر مـیکنـم کـه تــواز سـاعت هـم کـمتـری ...؟!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نه سرو و نه باغ و نه چمن می خواهم / نه لاله نه گل نه نسترن می خواهم
خواهم ز خدای خویش کنجی خلوت / من باشم و آن کسی که من می خواهم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در عشق تو نیست میشوم بعد از تو / در مغلطه بیست میشوم بعد از تو
لا قید و لا مذهب و لا...لا..لا..لا... / بی شک نهیلیست میشوم بعد از تو
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *