صفای اشك آهم داده این عشق
دل دور از گنا هم داده این عشق
دو چشمونت یه شب آتش به جون زد
خیال كردم پناهم داده این عشق
دل دور از گنا هم داده این عشق
دو چشمونت یه شب آتش به جون زد
خیال كردم پناهم داده این عشق
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چون غنچه ء گل قرا به پرداز شود
نرگس به هواى مى قدح ساز شود
فارغ دل آن كسى كه ماند حباب
هم در سر میخانه سر انداز شود
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آن کیست که بیجرم و گنه زیست؟ بگو بیجرم و گناه در جهان کیست؟ بگو
من بد کنم و تو بد مکافات کنی پس فرق میان من تو چیست؟ بگو