گاه شبها تا سحر,یکریز یادت
میکنم / ازسحر تا شام فردا نیز
یادت میکنم
موجب شرم است من اینگونه یادت میکنم / وای بر من تا چه حد ناچیز یادت میکنم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ای مه تابان ای تو بی همتا / ای تو عشق من، تنهای تنها
ای بهار من ،برتو دل بستم / پیش من بازآ ، بی تو بشکسته ام
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ماهی تو، که بربام شکوه آمده است / آیینه ز دستت به ستوه آمده است
خورشید اگر گرم تماشای تو نیست / دلگیر نشو ز پشت کـوه آمده است
موجب شرم است من اینگونه یادت میکنم / وای بر من تا چه حد ناچیز یادت میکنم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ای مه تابان ای تو بی همتا / ای تو عشق من، تنهای تنها
ای بهار من ،برتو دل بستم / پیش من بازآ ، بی تو بشکسته ام
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ماهی تو، که بربام شکوه آمده است / آیینه ز دستت به ستوه آمده است
خورشید اگر گرم تماشای تو نیست / دلگیر نشو ز پشت کـوه آمده است
*
* * *
* * * * *
* * * * *
* * * * *
* * * *